دسته: بهبودی
-
بازگشت از بیمارستان
شنبه شب آخرین شب در بیمارستان کارولینسکا بود. من نمیتوانستم کافی از راحتی روانی بیان کنم، و نه اولریکا هم. او در یک هتل کوچک در مقابل بیمارستان اقامت کرد و آن شب ساعت ۹ از اتاق من رفت. هنگامی که صبح یکشنبه روشن شد، اضطراب مرا فراگرفت زیرا ما با سفری روبهرو بودیم. به…
-
بهبود کلیه
بعد از یک شب خواب خوب، من در اتاق روشن بیمارستان بیدار میشوم. اتاق روشن است چون بیرون بسیاری از برف است که از طریق پردهها بازتاب مییابد. من خودم را در تخت تنظیم میکنم، به خاطر میآورم که آرام بگیرم. سینه و شکم من باد میکند و میتوانم احساس کنم که در محدوده شکمم…